دینانی: کربن میگفت آزاداندیشتر از علامه ندیدم
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۳۹۵۸۹
به گزارش مهر، در برنامه هفته گذشته سوفیا به مناسبت چهل و یکمین سالگرد درگذشت علامه طباطبایی به بررسی آرا و اندیشههای این عالم متاله پرداخته شد.
غلامحسین ابراهیمی دینانی با بیان اینکه فلسفه را نمیتوان به صورت مطلق اسلامی، زرتشتی، مسیحی، یهودی و شرقی دانست، اظهار کرد: فلسفه دارای زمان و مکان نیست ولی یک فرد مسیحی یا مسلمان یا یک یهودی میتواند به فلسفه بپردازد و فلسفه با جایی نسبت ندارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان این مقدمه، علامه طباطبایی (ره) را اینگونه معرفی کرد: علامه طباطبایی (ره) مسلمانی بود که آزاد میاندیشید؛ لذا فلسفه او اسلامی نبود بلکه خود او مسلمان بود. آقای طباطبایی یک مسلمان تمام عیار بود ولی آزاد میاندیشید؛ بنابراین اگر فلسفه را در چارچوب اسلام بیاندیشیم، به حیطه علم کلام ورود کردهایم. حال فرق بین فلسفه و کلام چیست؟
دینانی با اشاره به جلسات درس و بحث علامه طباطبایی (ره) در شهرهای مذهبیِ نجف، قم و تبریز گفت: او بالذات فردی آزاد اندیش بود و لذا انسان میتواند برآمده از شهری مذهبی؛ ولی آزاداندیش باشد. تا جایی که هانری کربن که دنیا را زیر و رو کرده و تمام فلاسفه عالم را دیده و مکتبی یافت نمیشد که او سری به آن نزده باشد و به عنوان فردی آزاد اندیش شناخته میشد، در مقابل آقای طباطبایی (ره) کم میآورد. کربن میگفت آزاداندیش تر از علامه در عمرم ندیدهام؛ ایشان دارای فکری آزاد بود.
وی در پاسخ به اظهار نظر محمدجواد ادبی –کارشناس مجری رادیو گفتوگو- که خطاب به دینانی مدعی شد شما هم در مسیر علامه طباطبایی (ره) حرکت میکنید، گفت: من یک مسلمانِ شیعه هستم ولی فکرم را آزاد کردهام. اگر در همان مسیر باشم [که] آزاد نیستم؛ ولی از علامه طباطبایی (ره) بسیار استفاده کردهام.
دینانی در بخشی دیگر از این برنامه در رابطه با مخالفت حوزه علمیه با فلسفه در زمان علامه طباطبایی (ره) و حتی امروز گفت: ایشان در بین تعداد معینی از افرادِ فلسفه دوست، تأثیرگذار بودند و این افراد از ایشان استفادهها بردند ولی حوزه علمیه با ایشان مخالف و این مخالفت سرسختانه بود. ولی علامه (ره) به این بحثها گوش نمیداد. سهم امام (ره) نمیگرفت. زاهدانه و با وجه مختصری زندگی میکرد. او امام جماعت نبود و حتی منبر هم نمیرفت؛ او مخالفان زیادی داشت چون آزاد اندیش بود.
این استاد فلسفه با اشاره به کتابی که طیبی شبستری در رَد آیت الله طباطبایی نوشته بود، گفت: من همان زمان شاگرد اسفارِ ایشان بودم و آیت الله بروجردی هم رئیس حوزه بود و عدهای گفتند ایشان اسفار درس میدهد و طلبهها بی دین میشوند؛ لذا آقای بروجردی با صراحت دستور به ترک اسفار داد و ایشان هم درس را تعطیل کرد.
دینانی با بیان اینکه آیت الله بروجردی فقیه بودند و در زمره فلاسفه نمی گنجیدند، اظهار کرد: ما دوسه ماه سرگردان و بیچاره و بدبخت شدیم و بسیار ناراحت بودیم تا مرحوم آقای مرتضی جزایری نزد آیت الله بهبهانی رفت و او سفارش کرد که آقای طباطبایی به جای اسفار، شفا را تدریس کنند و ایشان درس شفای ابن سینا را شروع کرد و اتفاقاً [نتیجه کار] بهتر هم شد. هر دو درس برای علامه یکسان بود؛ ولی اسفار جنبه عرفانی و سوفیگری دارد ولی شفا این گونه نیست.
المیزان؛ تفسیری عقلانی از قرآن کریم
وی درباره شکل گیری "تفسیر المیزان" هم گفت: ایشان یک مؤمن تمام عیار و معتقد و البته فیلسوفی آزاد بود و از این جهت تفسیری بر قرآن نوشت و نام این تفسیر –المیزان- هم گویای درون مایهی تفسیری عقلانی بر قرآن کریم است و در زمان حیات ایشان، احمد طیبی شبستری کتاب «حول المیزان» را در رَد آقای طباطبایی نوشت.
دینانی در توضیح اینکه چرا علامه به محتوای آن کتاب پاسخی ندادند، گفت: شبستری آدم نادانی بود؛ شما این کتاب را پیدا کنید و بخوانید تا ببینید چه مزخرفاتی در آن گفته شده است.
وی در عین حال تاکید کرد که عرفان مقولهای غیر عقلانی نیست؛ ضمن اینکه علامه طباطبایی (ره) مردی عارف بود.
به گفته این استاد فلسفه، علامه طباطبایی (ره) در کتاب "بدایة و النهایة" خلاصهای از نظریات ملاصدرا را نوشته است ولی مقید به قید ملاصدرا نبود چون فردی آزاداندیش بود و در قید سخن دیگران نبود؛ حرفها را دریافت میکرد ولی خود، آزاد میاندیشید. معنای فلسفه هم همین است.
دینانی اضافه کرد: کسی که درس فلسفه میخواند فیلسوف نیست؛ حتی اگر اسفار و شفا را از حفظ باشد، چنان چه آزاداندیش نباشد، نمیتوان او را فیلسوف دانست.
وی در پاسخ به درخواست مجری برنامه که خواستار مقایسهای بین محمدرضا الهی قمشه ای –که بخشهای زیادی از اسفار را از حفظ بود- و علامه طباطبایی شد، اظهار کرد: شما چرا اسم آدمها را میآورید؟! ما به ندرت فیلسوف داریم و تاکید هم کردم اگر کسی تمام شفا و اسفار را از حفظ باشد، او فیلسوف نیست.
دینانی افزود: یک دهقان آزاداندیش که روی گاوآهن کار میکند، فیلسوف تر از کسی است که کل کتاب اسفار را از حفظ دارد ولی گویا شما معنای آزاداندیشی را دریافت نمیکنید.
من بارها گفتهام فهمیدن "شجاعت" میخواهد؛ مردم تصور میکنند این سخن بیخود است. فهمیدنِ تقلیدی و عوامانه را همه درک میکنند ولی [فهم آزادانه] شجاعتی به عظمت کوه نیاز دارد.
وی با بیان اینکه در طول تاریخ فیلسوفان اندک هستند، تاکید کرد که شخصاً ملاصدرا را به عنوان فیلسوف قبول ندارم و افزود: فیلسوف بزرگی که در تمام تاریخ بشر بعد از ارسطو و افلاطون [میشناسیم]، ابن سیناست.
دینانی همچنین با اشاره به اینکه علامه مجلسی روایاتی را در خلال بحارالانوار شرح کرده و موضوعاتی بی ربط در آن وارد شده چون او به علم فلسفه مجهز نبوده است، گفت: علامه طباطبایی (ره) در همان جا نوشتهاند این مؤلف که فلسفه بلد نبوده، مسائل بی ربطی گفته است.
وی همچنین به تدین علامه طباطبایی (ره) اشاره و تصریح کرد: ایشان در نهایت تدین و تعبد، آزاد فکر میکرد.
عرفان علامه طباطبایی (ره) عقلایی بود
حسین کلباسی اشتری، استاد تمام فلسفه دانشگاه علامه از دیگر میهمانان این برنامه با بیان اینکه شخصیتهای بزرگی نظیر علامه طبابایی (ره) متعلق به آینده هستند و در زمان خود شناخته نمیشوند، گفت: ایشان مورد توجه و اقبال بسیاری جویندگان حقیقت بودند و الگویی فکری و عملی میباشند.
وی علامه طباطبایی (ره) را محدث، فقیه، فیلسوف، متکلم، عارف و محقق معرفی کرد و گفت: وقتی نام عرفان به میان آید، شخصیتی با ذوق و اهل کشف و شهود و الهامات و واردات قلبیه به ذهن متبادر میشود؛ لذا با نگریستن در اندیشههای عرفانی علامه هم، با یک زندگی سراسر عقل مواجه هستیم و به جرأت میتوان گفت سیر و سلوک عرفانی و کشف و شهود اهل عرفان از دیدگاه علامه باید تابع منطقی عقلانی باشد.
هرچند طریق ذوق و باطن با آنچه به عنوان استدلال عقلانی میشناسیم تفاوت دارد اما علامه تاکید داشتند این مفروضات نباید با عقل مغایرت داشته باشد و ایشان مبنایی مستحکم در این زمینه در نظر داشتند.
کلباسی از طرفی به وجوه عرفان که از منظر برخی متفکران ورای عقلانیت است اشاره کرد و گفت: علامه به کرات فرمودهاند حقایق دینی از طریق ظواهر، عقل و استدلال و برهان و کشف و ذوق به ما منتقل میشود و این مهم را به عنوان مسیر معرفت شناسانه قبول داشتند.
وی حرکت فیلسوف و عارف را متفاوت دانست؛ لیکن تاکید کرد در نسبت سنجی فلسفه و عرفان، گفتههای فیلسوف و عارف با یکدیگر سازگار نیست ولی این دو دیدگاه از منظر علامه طباطبایی (ره) چون دارای نسبتِ طولی بود، سازگار مینمود و ایشان تصریح داشتند که عقل و شهود پشتیبان یکدیگرند.
برای درک علامه طباطبایی (ره) باید ملاصدرا را شناخت
در ادامه حجت الاسلام والمسلمین مهدی عبداللهی، استادیار مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه اسلامی که به صورت تلفنی با رادیو گفتوگو همراه بود، به بیان دیدگاه خود در خصوص معرفت طولی عرفانی و فلسفی علامه طباطبایی (ره) پرداخت و گفت: نظام معرفتی ایشان برآمده از حکمت متعالیه –صدرایی- است. به عبارتی دیگر وقتی مکتب فلسفه مشایی، اشراقی و حکمت متعالیه را مقایسه میکنیم، یکی از پر رنگ ترین وجوهِ ممیزه بین این سه مکتب، نگرش معرفت شناختی میباشد و دیدگاه فلسفی علامه، ذیل مکتب اشراقی تعریف میشود؛ چنان چه از منظر ملاصدرا برای دستیابی به معرفت دینی نیازمند منابع و ابزارهایی هستیم و وجه اختلاف سه مکتب فلسفی مذکور در دستیابی به همین ابزارها، تعریف میشود.
عبداللهی در توضیح این مطلب گفت: برای فهم درستی از علامه، ابتدا باید ملاصدرا را درک کنیم و بدانیم او فلسفه را به عرش عرفان رسانده بود.
وی همچنین در واکنش به این گفته که عرفان را ورای عقل میداند، اظهار کرد: بنده با این سخن همراه نیستم؛ لذا از منظر عرفا، معرفت عرفانی یک پله بالاتر از معرفت فلسفی است و از طرفی فلسفه معرفت عرفانی را محصول کشف و شهود و از جنس علم حضوری میداند و به تعبیری، فیلسوف می کوشد تا بداند اما عارف تلاشی در جهتِ دیدن دارد.
عبداللهی محورها اصلی معرفت شناسی علامه را این گونه تشریح کرد: ایشان به صورت عام احیاگر فلسفه امروزی بودند و صاحب آرا و تألیفات بی شماری در این زمینه هستند، از طرفی نقش مهمی در دانش معرفت شناسی دارند.
وی اضافه کرد: معرفت شناسی با موضوع شناخت بشر از دوره مدرن وارد فلسفه غرب شد که یکی از وجوهِ تجدد آن به شمار میآید و در این زمانه علامه (ره) احساس ضرورت کردند که به صورت مستقل در جمع شاگردان، از معرفت شناسی سخن بگویند که به عنوان کتاب "اصول فلسفه رئالیسم" منتشر شد.
عبداللهی علامه طباطبایی (ره) را بنیان گذار دانش معرفت شناسی و فلسفه اسلامی معرفی کرد و افزود: پیش از ایشان با معرفت شناسی به عنوان یک دانش گردآورب شده مواجه نبودیم.
علامه طباطبایی (ره) شاگردان را رفقا صدا میزدند
در بخشی دیگر از این برنامه صمد اسماعیل زاده، رجال شناس و عرفان پژوه عرفان عقلایی را در زندگی افراد تأثیر گذار دانست و گفت: به قول استاد دینانی فلاسفه بسیاری آمده و رفتند ولی آزاد اندیش تر از علامه طباطبایی (ره) نیست.
وی با اشاره به خودنوشت علامه طباطبایی (ره) که شرح حالی بر زندگی ایشان است، افزود: علامه اهل جماعت –امام جماعت- نبودند و در پای همه نامهها نام شأن را "محمدحسین طباطبایی" درج میکردند. اینها در زمره عرفان عملی ایشان جای میگیرد و فقط یک مهر کنده کاری شده داشتند.
اسماعیل زاده گفت: ایشان به عنوان یکی از مدرسین تراز اول حوزه علمیه قم به تهران آمدند و در منزل مرحوم ذوالمجد طباطبایی تشکیل جلسه دادند و افرادی از حوزه و دانشگاه نظیر سیدحسین نصر، شهید مطهری، استاد محمد معین، دکتر عیسی سپهبدی و… حضور داشتند و بعد از گذشت ۶۰ سال هنوز مشابه آن دیده نشده است.
وی چنین جلساتی را یک ابتکار از سوی علامه طباطبایی (ره) دانست که به قول استاد دینانی وقتی شاگردان از آن منع شدند، برای شأن بسیار ناراحت کننده بوده است. در این رابطه دکتر شریعتی علامه را در آن جلسات به ارسطویی تشبیه کرده است که شاگردان دور تا دور او جمع شدهاند و بارها در آثار خود از جلساتی این چنین، یاد میکند.
اسماعیل زاده اضافه کرد که علامه طباطبایی (ره) در برنامههای سیاسی امر و نهی نمیفرمودند و از شاگردان خود با نام "رفقا" یاد میکردند؛ افرادی که در دورههایی به عنوان سران انقلاب بودند ولی ایشان هیچ تأکیدی در حوزه سیاسی برای آنها نداشتند.
این عرفانپژوه گفت: علامه زحمات بسیاری کشیده و همواره شاکر بودند نه شاکی؛ آیت الله میلانی ایشان را میان دو مرجع در قم حکم قرار داده بودند که نشانه هوش بالایی ایشان بوده است.
وی با ابراز تأسف از اینکه دو مصاحبه موجود از علامه طباطبایی (ره) بعد از ۴۰ سال، به صورت کامل پخش نشده است، اظهار کرد: یکی از این مصاحبهها به صورت ناقص در سال ۸۹ به چاپ رسید.
اسماعیل زاده اضافه کرد: در سیره ایشان حیا و نجابت بسیاری را شاهد هستیم؛ تا جایی که احدی [نشنید که نام استاد خود، آقای قاضی را ببرند که سیره عملی علامه را نشان میدهد]؛ ایشان فردی وارسته و شایسته بودند و به آنچه میفرمودند، عمل میکردند.
برنامه رادیویی سوفیا سهشنبه شبها به صورت زنده ساعت ۲۲ از رادیو گفتگو پخش میشود. این برنامه تخصصی هر هفته به یکی از موضوعات عرفانی و فلسفی میپردازد.
منبع: الف
کلیدواژه: علامه طباطبایی آقای طباطبایی اسماعیل زاده معرفت شناسی آزاد اندیش آیت الله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۳۹۵۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آقای زلفیگل! شما از ابتدا هم اشتباهی بودید!
در بخشی از بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبائی پیرامون حضور وزیر علوم در این دانشگاه آمده است: آقای زلفیگل! شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! همانطور که پیشینیان شما ندانستند از جانِ دانشگاه چه میخواهند و آن را به بیراهه کشاندند، شما هم نسبتی با رسالت مذکور تاکنون نداشتهاید!
بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبائی پیرامون حضور وزیر علوم در این دانشگاه در پی میآید:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر زلفیگل.
وزیر محترم نهادِ علم جمهوری اسلامی
سلام علیکم
به مهد علوم انسانی و جمع دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی (ره) خوش آمدید. از اینکه تصمیم گرفتید بالاخره پس از سه سال از زمان شروع وزارتداریتان، در میان دانشجویان دانشگاهی حاضر شوید که بارها بهصورت تشریفاتی و اداری در آن حضور یافتهاید، بسیار خرسندیم.
و، اما بعد..
امروز حدود سه سال از زمانی که شما از عنوان «استاد عالی شیمی در سنگر خود یعنی آزمایشگاههای شیمی» خداحافظی کردید و عازم ساختمان وزارت علوم شدید گذشته است. هرچند برای ما پرسش مهمی است که با چه افق و تدبیری شیمیدان نمونه کشوری باید در مقامِ عالی وزارتخانهای قرار گیرد که ماهیت آن هیچ نسبتی با سررشتهی دانشگاهی وی ندارد، اما بگذریم و به اصل مطلب بپردازیم …
آقای وزیر!
شنبه هفته جاری - سالروز بیانات تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ بود. بیاناتی که یک روز بعد بهانهای برای آغاز انقلاب فرهنگی شد. اینکه متولیان انقلاب فرهنگی دانشگاهها چگونه آن را از اهداف اصیل خود دور کردند و بهانهای برای تسویهحسابهای شخصی در آن دوره قرار دادند، موضوع بحث ما نیست.
اما شما وزیر محترم و حضار این جلسه را فقط به یک جمله متوجه میکنیم: «دانشگاهها باید تغییر بنیانی کنند و باید از نو ساخته بشوند». عنایت دارید پس که انقلاب فرهنگی رسالتِ لحظهای شما و پیشینیان شما در وزارت علوم بوده است. انقلابِ فرهنگی! انقلابْ و نه ادارهٔ روزمرّه؛ فرهنگی و نه امنیتی!
پس ما در سالگرد روزی میزبان شما در دانشگاه علامه طباطبائی (ره) هستیم که چنین رسالتِ سیاسیای از زبان عارف انقلابی تاریخِ ما، امام روح الله خمینی (ره) خطاب به شما و جایگاه شما صادر شده است؛ چه خوش باشد که همین «گزاره تاریخی» هم معیار نقد و بررسی عملکرد حضرتعالی در صدارت وزارت علوم باشد! آیا شما در مسیر تحول بنیانی دانشگاه هستید آقای زلفیگل؟!
علاقهمندیم بهعنوان بسیجیان خمینی (ره) و سربازان امام خامنهای در سنگر مهمترین دانشگاه علوم انسانی کشور، سخنِ آخر را اول به شما بگوییم:
«آقای زلفیگل! شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! همانطور که پیشینیان شما ندانستند از جانِ دانشگاه چه میخواهند و آن را به بیراهه کشاندند، شما هم نسبتی با رسالت مذکور تاکنون نداشتهاید!».
اما چرا میگوییم شما اشتباهی بودید؟
شما با افتخار در روز دفاع از خویش در مجلس شورای اسلامی و در مقابل چشمان ملت ایران، از ایدههای خودتان برای تقویت «دانشگاه کارآفرین» سخن گفتید. محض اطلاع عرض میکنیم آقای وزیر که این سیاست محبوبِ شما، یعنی کارآفرین کردن دانشگاه، نه فقط سیاست شما و اصلاحطلبان پیش از شما بلکه یک سیاست جهانی-غربی جهتِ «تبدیل دانشگاه به بنگاه» بوده است!
این راهبرد سالهاست دانشگاه مظلوم انقلاب اسلامی را تبدیل به «بنگاههای پروژهبگیری» کرده است که اساساً با طرح «دانشگاه جمهوری اسلامی» امام خمینی (ره) فاصله دارد. در دانشگاه کارآفرینِ شما خلاقیت فکری-دانشجویی مُرده است و «پول و کار» حرف اول را میزند. دانشگاه تبدیل به بنگاه استارتاپی شده و در آن علم، رخت بربسته است و منافع شخصی، گروهی، حزبی، شرکتی و پروژهای حرف اول را میزند. در این وضعیت دیگر چیزی به عنوان دانشجوی آزاده و استاد دانشگاه مستقل باقی نمیماند. چیزی به اسم شور و اشتیاق دانشجویی و برنامه پژوهشی مستقل، بروز پیدا نمیکند.
در این شکل دانشگاه، صرفاً پیمانکارِ دولت و شرکتهای بزرگ تلقی میشود و هزینههای خود را از طریق حل مشکلات فنی و تکنیکی دولتها و بازار تامین میکند. دانشگاه به سمت مسائل کاربردی متمایل میشود و تحقیقات بنیادی در علوم پایه و انسانی که نسبت کمتری با مسائل کارکردی دارند و اساساً کمتر پولساز هستند، به حاشیه میروند. این «سیاست» میراثی است که آقای ستاری معاون علمی سابق رئیس جمهور دولت امید، برای شما و رئیس جمهور محترم فعلی و البته دیگر ارکان حاکمیت به ارث گذاشته است!
یکی از مهمترین دستاوردهای دانشگاه کارآفرین، از ابتدای دهه ۹۰ تا اکنون که با شما سخن میگوییم «سیاستزدایی از محیط دانشگاه» بوده است. سیاستزدایی یعنی چه؟ یعنی تضعیف هدفمندِ تشکلهای دانشجویی. یعنی اولویت رفاه و ساختوساز عمرانی بر تقویت بنیهٔ فکری دانشگاه. یعنی ترس از آزاداندیشی دانشگاهی. یعنی سپردن افسار دانشگاه به نهادهای محترمِ حراستی-امنیتی. یعنی سوقدادن دانشجو به سوی اندیشه کارآفرینی بهجای اندیشه سیاسی. یعنی خالی شدن دانشگاه از اساتید دینمدار، میهندوست و متعهد به چارچوبهای ملی سرزمینی. یعنی غلبه چاپلوسی. یعنی خنثی بودن طرحها و واحدهای درسی. یعنی حضور تشریفاتی مسئولین حکومتی. اینها فقط مصادقی از سیاستزدایی است آقای وزیر.
اما دانشگاه از منظر ما آقای زلفیگل پیمانکارِ هیچکس نیست. دانشگاه بنگاه اقتصادی و تجاری نیست. دانشگاه مرکز کارآفرینی نیست. «دانشگاه، دانشگاه است و رسالتش طرح مسئله برای سیاست است و این رسالت فقط و فقط به دست دانشجو و استاد متعهد و آگاه رقم میخورد.».
البته این سیاستهای کارآفرینی، اقتصاد کشور را هم به سمت الگوهای خدماتی برده و دانشجویان و دیگر اقشار را، از ورود به عرصه مهم تولید منع کرده است. نمونهاش را میخواهید؟ دانشگاه شریف و دانشگاه علامه طباطبائی!
آقای وزیر!
مدت مدیدی است پارک علم و فناوری دانشگاه شریف، مهمتر از خودِ دانشگاه شریف نزد شما مسئولین جلوه کرده است. مدت مدیدی است بودجههای هنگفت برآمده از قانون تقویت دانشبنیان، دانشگاهیان را به مدیران شرکتی تبدیل کرده است. مدت مدیدی است دانش تاریخی ایرانی-اسلامی در تمامی حوزههای علمی، جایش را به «مدلهای خلاقیت زیستبوم فناوری استارتاپی» داده است. مدت مدیدی است همین دانشگاه علامه طباطبایی، هیچ رنگ و بویی از علوم انسانی درش باقی نمانده است و در عوض پارکینگ مسئولین و منسوبین بازنشستهٔ همهی دولتها شده است! البته به تازگی آقای معتمدی پارک علم و فناوری هم قرار است راهاندازی کنند که طبق شواهد موجود ما، چیزی جز بازتکرار فاجعه اکوسیستم استارتاپی دانشگاه شریف نخواهد شد. دانشگاه مظلومِ علامه امروز نه تنها فقط از کمرمقی و بی انگیزگی مدیریتی، بلکه از سردرگمی طراحی ایده اختصاصی علوم انسانی خویش رنج میبرد و البته همین معضل با نزاعهای طایفهای داخل دانشگاه نیز آمیخته شده است!
پس آقای زلفیگل!
وقتی از نجات دانشگاه و احیاء نهاد علم و تحول بنیادین دانشگاه سخن میگوییم، از ارادهها و تصمیمهای پولادین برای برچیدن چنین وضع اسفناکی سخن به میان میآوریم. شما در بیش از دو سال گذشته، صرفاً به اداره و رفع و رجوع امور این وزارتخانه حساس و مهم فکر کردهاید که البته در همان هم ناتوان بودهاید و به همین سبب به عقیده بسیاری از متخصصان، مستحقترین وزیر دولت آقای رئیسی برای برکناری بودهاید؛ و الحق که معاونین وزارتخانهٔ شما بیشتر برای جایگاهی که در اختیار داشتهاند ایده و دستاورد داشتهاند تا شما.
از کارنامهای که در ایام انتصاب رؤسای دانشگاهها داشتید، کمیته انتصابات وزارت علوم را از موضوعیت انداختید، عملاً رؤسای ناکارآمدی را در دانشگاههای کشور منصوب کردید و نتیجه این همه بیتدبیری را در بلوای ۱۴۰۱ دیدید، تا نگاهی که در طول این چند سال به تشکلهای دانشجویی و اساساً بافت فرهنگیِ دانشجویی بهعنوان «مجموعههای پرادعا و غیرکاربردی» البته برخلاف نظر رهبری انقلاب اسلامی داشتهاید و این در جلسات خصوصی بیشتر خودش را نشان داده، نمایانگر رویکرد مدیریتی و عملکرد شماست!
جناب وزیر!
با این رویکردها، شما اقدام درست و لازم اخراج اساتید ضد انقلاب و اسلام و دین از دانشگاه را، تبدیل به ابزاری برای تسویهحسابهای شخصی رؤسای دانشگاههای کشور با همکارانشان کردید که البته در همین دانشگاه هم مشاهده شده است؛ بنا نبود با حذف اساتید مطلقاً ضد انقلاب از دانشگاه، ما دانشجویان انقلابی پذیرای اساتیدِ مطلقاً بیسواد و رانتخوار اصطلاحاً حزب اللهی یا انقلابی باشیم. دانشگاه، اساتید و گروههای آموزشی مبتنی بر منطق و اراده علمی، بصیرت سیاسی و اهلیت برای مصالحهجویی اجتماعی میخواهد که مسیرِ علمی-سیاسی خودشان را از مسیرِ ایران اینترنشنال، جنبش سبز، بی بیسی و ایضاً فلان رئیس و وزیر و وکیل دولت انقلابی سیزدهم نگیرند! بلکه عالم باشند و صرفاً به استقلال ملی و دینی دانشگاه و ایران اسلامی متعهد باشند.
یا مثال سادهتری بزنیم که مدتهاست توسط بسیج دانشجویی دانشکده روانشناسی همین دانشگاه پیگیری میشود. کاش بدانید هیچ سازمانی با ابلاغیه اداره نمیشود و اراده لازم است:
ابلاغیه چند روز گذشته وزارت علوم مبنی بر اجراییسازی بند ت از ماده ۲۶ قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت در دانشگاهها که از مطالبات رهبری انقلاب هم بوده، در فضای مجازی منتشر شده است. اما آقای وزیر، فقط در همین حد هم باقی مانده است! حتی برخی دانشگاهها این ابلاغیه را دریافت نکردهاند. هیچ ارادهای در دانشگاهها برای ترویج زیست مادرانه وجود ندارد. چگونه است که در بحران کرونا همه نهادها بسیج میشوند تا با بحران مقابله کنند و از آموزش مجازی تا کلیه امکانات را به کار میگیرند، اما در بحران جمعیت همان مدیریت دانشگاهها و وزارت علوم حاضر به اجرای بند ت ماده ۲۶ قانون جوانی جمعیت نیستند؟!
آقای وزیر علوم جمهوری اسلامی ایران!
دانشجو قرار است عنصر فعالی باشد که در ضمن نگاه نقادانه به خود و کشور، در آیندههای نهچندان دور، حلال مشکلات ملت و دولتش باشد. اما با مدیریت درخشان شما و پیشینیان شما، دانشجویان تبدیل به کارمندانی شدهاند که سر ساعتی مشخص به دانشگاه میآیند و بی سرو صدا در ساعتی دیگر از آن خارج میشوند. گویا شما همین دانشگاه را میخواهید. دانشگاهی مرده و سوت و کور. الحق والانصاف باید برای شما دست زد. وقتی وضع چنین است، مجدداً باید تکرار کنیم که
«شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! همانطور که پیشینیان شما ندانستند از جانِ دانشگاه چه میخواهند و آن را به بیراهه کشاندند!».
اما سخن آخر، جناب دکتر زلفیگل!
ما بهعنوان دانشجویان انقلابی که ابتدای سال تحصیلی مورد لطف شما قرار گرفتیم، شما را به همان بیانات امام خمینی در ۵۸/۰۲/۰۱ فرامیخوانیم. همان روز هم چنین قصدی داشتیم و امروز با صدای رساتری اعلام میکنیم؛ «انقلابِ اسلامی از شما اتخاذ سیاستی را میطلبد که نهادِ علم در مسیرِ دانشگاهِ جمهوری اسلامی قرار گرفته باشد؛ دانشگاهِ ایرانیِ دروننگر و برونزا، استقلالطلب، دینمدار، عدالتخواه، آزاداندیش، مولّد و حامی مقاومت مستضعفان جهان.»
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته